✅ از Linkedin آقای arash hosseini #مهندسی_سیستم
لینک در نظرات پست
مهندسی سیستم بخش هشتم : ادامه پذیرش سیستم : کنترل واقعیت : تمامی موارد بیان شده خوب بنظر می رسند ، اما چگونه این موارد را در دنیای واقعی اجرا کنیم ؟ ” به طور معمول سازمان ها بستههای تدارکات و مدل های هزینه منابع انسانی را برای رسیدن به تقریبی از اندازه هزینه سیستم، توسعه داده اند. در نتیجه خریداران سیستم درخواست یک نقطه راه حل برای یک ظرفیت مشخص را دارند. اگر چه برآورد حاصل از مدل هزینه معمولا دقیق است، همواره اتفاقات غیر منتظره در پیش رو می باشد. اگر هزینه پیشنهادی، برآورد اولیه را که بودجه بندی شده است افزایش دهد، خریدار و کاربر در مقابل یک رقابت مجدد قرار می گیرند. معمولا مذاکرات به یک قرارداد قیمت که مقرون به صرفه با کمی امکانات کمتر باشد، می رسد. چیزی که خریدار و کاربر سیستم بدنبال شنیده شدن آن هستند این جمله هست : ” پیشنهادی به ما بدهید که طیف و ترکیبی از توانمندی و سطح کاربرد – کارایی سیستم/هزینه را تشریح کرده که قابل استفاده برای تدارک تعداد مشخصی از اهداف یا نیازمندی ها باشد ” . در مفهوم، تمرکز این رویکرد بر مقرون به صرفه بودن است- که گفته می شود به چه میزان کارایی سیستم بر اساس یک واحد هزینه افزایش می یابد. رسمی تر اینکه هزینه به عنوان یک پارامتر مستقل به این مفهوم اضافه گردد. در نتیجه پیشنهادهای توسعه دهندگان سیستم ممکن است نیاز به گرافهای آنالیزی باشد که گزینه های کارکردی سیستم بر روی یک خط نمودار و هزینه بر روی محور دیگر ترسیم شده باشد. آیا مقرون به صرفه بودن و کارا بودن به راحتی بدست می آید ؟ خیر، در حقیقت اندازه گیری و تعیین کمیت هر دو در بسیاری از موارد بسیار دشوار است. پیاده سازی این جزئیات بسته به سازمان و برنامه آن می تواند بسیار متفاوت باشد. سازمان های نظامی متخصصینی در این زمینه برای پیروزی در عملیات های نظامی استخدام می کنند.اگر شما در برنامه ریزی برای کارایی سیستم و تمامی فاکتورهای موفقیت آن، پیروز نگردید، سازمان و اهداف ماموریت آن را در معرض ریسک قرارداده اید. ارزیابی و صحت سنجی سیستم : مفهوم پذیرش سیستم غالبا یک مفهوم انتزاعی است. و قابل ترجمه بر اساس نیاز هر فرد می باشد. مواردی که از سمت یک نفر پذیرش می شود برای کاربری دیگر غیر قابل پذیرش می باشد. بحث بر سر ابزارها، سازگاری و کارایی عملیاتی در نهایت تصمیم یک کاربر به اینکه سیستم قادر به نیازهای عملیاتی وی است را مشخص می نماید. درجه جذابیت کارکرد یک سیستم میزان درک کاربر را از اینکه سیستم درستی را تدارک دیده منتشر می کند. . ارزیابی سیستم سوال دیگری را مطرح می کند . اگر کاربران افق دیدی از آنچه را که می خواهند دارند، چگونه : · افق دید خود را چگونه به مشخصه هایی جهت تولید سیستم رویایی خود ترجمه می کنند ؟ · چگونه به این اطمینان خاطر می رسند که سیستم، محصول یا خدمت ارائه شده همان سیستم درست است ؟ · توانایی این مورد را داشته باشند تا در آینده نسخه های کپی جدیدی از سیستم خود داشته باشند ؟ اولین سوال نیاز به ” مهندسی سیستم” دارد. سوال دوم نیاز به یکپارچگی در تحول “مهندسی سیستم” برای اطمینان از اینکه منبع نیازمندی ها خود را در طراحی سیستم، محصول یا خدمت ارائه شده آشکار نموده و سیستم ارائه شده بتواند جذابیت داشته باشد. سوال سوم نیاز به “مهندسی سیستم ” برای تولید مستندات با کیفیت و فرآیندهای استاندارد جهت ایجاد کارگران دانش برای اطمینان از بازتولید بر اساس کارایی مشخص و ثابت دارد.